لي لا رضايي
آلبوم ساقي سرمست سال گذشته با آهنگسازي آريا عظيمينژاد وخوانندگي استاد محمدعلي كريمخاني منتشر شد و بسيار مورد توجه قرارگرفت. آلبومي كه حس و حال عجيبي دارد و صداي استاد كريم خاني در شكلگيري اين فضاي روحاني بسیار نقش داشته است.
محمدعلي كريم خاني متولد سال 1329 از مداحان اهل بيت و یکی از اساتید آواز مذهبی ایران است. از بهترین آثار وی میتوان به «آمدم ای شاه پناهم بده» و همچنین «نجوای عاشورایی - حسین آرام جانم - حسین روح و روانم» اشاره کرد.
از شاگردان استاد كريمخاني در حوزه موسيقي به محمد اصفهاني و چنگيزحبيبيان و در حوزه مداحي به موسوي و يحيوي ميتوان اشاره كرد. با اين مداح كه به مرد حنجره طلايي معروف است و يكي از بهترينهاي اين عرصه به شمار ميرود درباره مداحي و آلبوم ساقي سرمست
به گفتوگو نشسته ايم.
در آلبوم «ساقي سرمست» شما تمامي المانهايي كه براي مداحي مورد نياز است رعايت كردهايد تا اين آلبوم يكي از آلبومهاي موفق اين عرصه باشد كه حرفهاي زيادي براي گفتن دارد. اگر ممكن است درباره مشخصههاي اين اثر بگوييد؟
هميشه و از ابتدا اين روال من بوده كه در كارهايم همه اصول و قوانين لازم را رعايت كنم. اين المانها همگي بر ميگردند به موسيقي اصيل ايراني. من تمامي اين قطعات را با در نظر گرفتن موسيقي اصيل ايران خواندهام؛ چراكه بر اين باورم موسيقي اصيل ايراني از تعزيه به ما رسيده است و در سنت ما ريشهدارد. موسيقي وقتي ريشهدار و با اصالت باشد به طور حتم براي مردم دلنشين خواهد بود، زيرا اين نوع موسيقي جدا از اينكه بسيار سنگين است عامه پسند بوده و مورد استقبال مردم قرار ميگيرد. من تك تك اين قطعات را در دستگاهها و گوشههاي مختلف ايراني اجرا كردهام تا حرفي براي گفتن داشته باشند. شايد مثلا فكر كنيد كه همه در دستگاه همايون يا مثلا چهارگاه اجرا شدهاند؛ ولي اينطور نيست و به نوعي من اين دستگاهها را با هم تركيب كردهام و گاهي چيزهايي را نيز افزودهام.
اينكه هر قطعه در چه دستگاهي اجرا شود، از تصميمات شما بود وبه صلاحديد شما اين اتفاق ميافتاد؟
من هم نظر ميدادم؛ اما دركل با آقاي عظيمينژاد هماهنگ بوديم. مثلا ايشان ميگفتند در دستگاه سه گاه يا ماهور بخوان و من اين كار را ميكردم. علاوه بر اين از خلاقيت خودم نيز استفاده ميكردم و با تركيب خواستههاي ايشان به يك چيز جديدتر ميرسيديم، اما در كا در اجراي چنين قطعاتي تا عرق و عشق و علاقه و شور حسين (ع) با آدمي نباشد، كاري از پيش نميرود. شور حسيني بايد باشد تا به كار صفا بدهد وگرنه 50 هزارمداح مثل من در ايران هستند. ببينيد كدامشان گل كردهاند؟
پس اينكه براي مداحي حتما بايد به موسيقي ايراني مسلط بود، معتقديد؟
مداحي منهاي موسيقي سنتي ايراني دوريال ارزش ندارد. شما كانالهاي ماهوارهاي را نگاهي بيندازيد و ببينيد كليپهايي كه ساخته و در معرض تماشا گذاشته شدهاند، آيا به اندازه سر سوزني از آنها لذت ميبريد؟ مسلما نه! چون اين كارها روح ندارند. اما موسيقي اصيل ايراني با روح آنها عجين ميشودو در مغزو روحشان رسوخ ميكند. موسيقي ايراني موسيقي پرمحتوا و ريشهداري است و روح آدم از شنيدن آنها تازه ميشود. وقتي اينها خودشان هم نميدانند چه ميخوانند، چه توقعي ميتوان داشت؟ اول بايد آدم خودش از كاري كه ميكند خوشش بيايد و بعد مردم از آنها خوششان بيايد. تا كسي از كار خودش راضي نباشد نميتواند مردم را راضي نگه دارد. سازهايي كه در اين موسيقيها استفاده ميشوند نيز سازهايي هستند كه روح تازگي ميدهند مثلا كمانچه، ني ، طبل و دهل و. . . كار بايد طوري باشد كه بتوان به ماندگاري آن انديشيد و خوشبين بود؟
براي ماندگار شدن چه بايد كرد؟
موسيقي وقتي سبك و به دور از اصل و ريشه باشد؛ هيچ گاه در ميان مردم ماندگار نخواهد شد و زمان زيادي به طول ميانجامد تا براي عدهاي معدود، مورد پسند قرار گيرد. در كشور ما جوانها به موسيقي در انواع مختلف گوش ميكنند؛ اما براي اينكه بدانیم كدام كارها ماندگار ميشوند، نياز به زمان است. بايد سعي شود در ماه محرم موسيقي اصيل بيشتر در بين مردم و جوانان ديده و شنيده شود.
اما خيلي از مردم ما اين موسيقي را نميشناسند؟
براي همين است كه ميگويم ماه محرم موسيقي اصيل بيشتر بايد در بين مردم شنيده شود؛ چراكه جوانان بايد موسيقي اصيل را بشناسند و در ابتدا رديف و دستگاهها را ياد بگيرند.
يعني تمامي كساني كه مداحي ميكنند با موسيقي اصيل ايراني آشنا هستند؟
تاجايي كه من ميدانم تعزيه خوانان بايد تمامي دستگاههاي موسيقي را از برباشند و كارشان طبق اصول و قاعده پيش برود؛ زيرا اگر غير از اين باشد، براي شنونده جذاب نخواهد بود. اما حقيقتا اين طور نيست و كمتر كسي با اين چيزها آشنايي دارد.
آلبوم «ساقي سرمست» يكي از آلبومهاي موفق سال گذشته و حتي امسال بود. دليل اين موفقيت را چه ميبينيد؟
اينكه اين آلبوم با تمامي قطعاتش متعلق به حضرت امام حسين (ع) است دليلي براي موفقيت آن است. من و آقاي عظيمينژاد فقط اين كارها را اجرا كردهايم ومن فقط آنها را خواندهام. همه ما وسيله هستيم دقيقا مثل دكترها كه وسيله هستند تا مريض بهبود يابد، اما در واقع شفا دهنده خداوند است. در واقع اين عنايت ائمه و اهل بيت است كه موجب ميشود كاري مثل ساقي سرمست به موفقيتي اينچنيني نائل آيد.
در اين قبيل كارها باید استاندارد خاصي رعايت شود يا خير؟
بله بايد استانداردهايي در آنها لحاظ شود. يكي از چيزهايي كه در استاندارد اين كارها مشهود است انتخاب شعر و آهنگ سنگين است. من شخصا به شعر سنگين علاقه زيادي دارم و قصدم خواندن شعري با اصالت زياد و تاثيرگذاري بالا است. به اعتقاد من، بايد شعري را انتخاب كرد كه مورد پسند اغلب مردم قرار بگيرد و بتوانند با آن ارتباط برقرار كنند. شعر و موسيقي در مداحي بايد به گونهاي باشد كه شخصيت والاي امام حسين (ع) فراموش نشود. نبايدهر كس هرچيزي كه دلش خواست بخواند.
ولي امروزه دقيقا اين اتفاق ميافتد و هركس هرچه ميخواهد ميخواند؟
خوب بايد ديد مخاطبانشان چه كساني هستند و چه كساني كارشان را گوش ميدهند و طرفدارانشان چه كساني هستند. اين دوستان خودشان هم ميدانند دارند چه كار ميكنند و چه چيزي ميخوانند و به خورد مردم ميدهند و طرفدارانشان چه كساني هستند.
درباره اينكه در مداحيها از موسيقي روز و تكنو و اين قبيل كارها استفاده ميشود چه نظري داريد؟
تمامي اين كارها زودگذر و مصرفي هستند و يك بار بيشتر مصرف نميشوند. من قطعه امام رضا (ع) را حدود 8 سال پيش خواندهام؛ اما هرچه ميگذرد طرفداران آن بيشتر ميشوند. چرا؟ چون به جايي وصل است كه بايد باشد. به قول فريدون شهبازيان اين قدر خوراك بد به خورد مردم دادهاند كه واقعا مردم ديگر نميدانند چه چيزي گوش كنند. دانستن علم موسيقي بسيار لازم است و هرچه يك مداح پربارتر باشد موفقتر خواهد بود؛ چراكه هميشه كفه سنگين ترازو ميبرد. من معتقدم بايد سنگين و روي اصول و حساب و كتاب خواند و حتي مصيبت خواني هم روي دستگاه خوانده شود.
موسيقي و علم مخصوص به آن دريايي عظيم است و من پس از سالها، هنوز با تمامي جزئيات آن آشنايي ندارم، زيرا كسي به طور مستقيم به من درسي نداده است و من خود
ياد گرفتهام.
قطعات ساقي سرمست
را در گوشهها و دستگاههاي خاصي خواندهايد؟
در ابوعطا، دشتي، همايون و سه گاه و بيات اجرايشان كردهام كه قطعه بيات ترك را از همه آنها بيشتر دوست دارم و با آن ارتباط بهتر و بيشتري برقرار ميكنم.
آيا ميتوان اين آلبوم را به عنوان يك اثر در زمينه مداحي به شمار آورد؟
بله ما اين آلبوم را با همين نيت و منظور منتشر كردهايم و قصد و هدفمان از انتشار آن همين بوده كه بتوان به عنوان يك اثر مداحي مستقل از آن ياد كرد؛ چراكه اساسا در اين آلبوم بسياري از مولفههاي مداحي وجود دارد. مثلا صدا، شعر، آهنگ و رديف، مهمترين مولفههاي موفقيت يك اثر مداحي است كه غالبا نيز در قالب دستگاههاي دشتي، چهارگاه و شوشتري يا ابوعطا اجرا ميشوند.
منبع : روزنامه دنیای اقتصاد
*************************
محمدعلی کریمخانی میگوید: باعث افتخار من است که نام من در کنار نام امام رضا(ع) آورده میشود؛ چه از این بالاتر. شما وقتی کالایی را به بازار عرضه میکنید باید نشان دهید که چند مرده حلاجید. اگر نتوانید کار خوبی به بازار ارائه دهید ستاره شدنتان چه اهمیتی دارد. من شوق شهرت را ندارم. من را با کسی میشناسند که زمین و زمان به آن احتیاج دارند؛ آقا علی بن موسی الرضا؛ عشق میکنم؛ اصلا مگر من که هستم؟
شیما انتظاری: محمدعلی کریمخانی بیش از آنکه به نامش شهرت داشته باشد، با آهنگهایش شناخته شده است و کمتر ایرانی است که «قطعهای از بهشت» که به نام «ای حرمت ملجأ درماندگان» است را نشنیده باشد؛ قطعهای که بیشک مورد عنایت اهل هنر و عموم مردم قرار گرفته است و به گفته استاد کریمخانی نامش را در کنار نام امام رضا(ع) قرار داده است.استاد کریمخانی دو سال پیش آلبوم «ساقی سرمست» را با آهنگسازی «آریا عظیمینژاد» روانه بازار کرد تا تحولی در عرصه مداحی و موسیقی ایجاد کند. آلبومی که با گذشت زمان بیشتر شناخته میشود و زمانی نخواهد برد که همانند «قطعهای از بهشت» همهگیر شود. به همین بهانه با استاد محمدعلی کریمخانی به گفتوگو نشستیم. خواننده و مداح ایرانی که این روزها از بیماریهای مختلفی رنج میبرد، به سوالات خبرنگار «نامه نیوز» چنان عاشقانه پاسخ داد که گفتوگو از یک مصاحبه رسمی به گپی دوستانه تبدیل شد. اشکهای استاد و آوازهایش در میان مصاحبه، از نکاتی برجستهای است که نمیتوان آن را نادیده گرفت.استاد کریمخانی اگر موافق باشید از آلبوم «ساقی سرمست» شروع کنیم. شما برای اولین بار آلبوم موسیقی به بازار ارائه و کارتان را از تک آهنگ خارج کردید. کمی در این باره توضیح دهید؛ چرا تصمیم گرفتید «ساقی سرمست» را در قالب آلبوم مستقل منتشر کنید؟کلیپ امام رضا(ع) که پخش شد، آقای عاطفی که از مشاوران آقای ضرغامی بودند اعلام کردند که تصمیم دارند چنین کاری انجام شود. پس از جلسات بسیاری که با حضور آقای عظیمینژاد گذاشتیم، به توافق رسیدیم و کار آغاز شد و در نهایت پس از 3 سال تلاش، در سال 90 آقای خوراکیان، مراسم افتتاحیه این آلبوم را برگزار کردند. صدای شما گیرایی بخصوصی دارد به گونهای که شنونده را به خود جذب کرده و همراه خود تا پایان آلبوم میکشاند.این سرّ مذهبی بودن آثار است؛ بر کلیپ «قطعهای از بهشت» امام رضا(ع) نظر کرد و بر این آلبوم امام حسین(ع). باور کنید کار بسیار سختی بود. برای کوچکترین ایرادی از ابتدا ضبط را آغاز میکردیم. بعضی روزها فقط یک بیت خوانده میشد. گاه هر ترانه را بیش از 40 بار میخواندم و میگفتم جالب نیست و از ابتدا شروع میکردیم.
مثل همان وسواسی که برای کلیپ «قطعهای از بهشت» به خرج دادید.دقیقا؛ حتی از آن هم بیشتر. «قطعهای از بهشت» یک تکآهنگ بود و «ساقی سرمست» یک آلبوم با 12 آهنگ. شما در وصف ضبط «قطعهای از بهشت» گفته بودید که گاه خسته شده و میگفتید کار در نمیآید. در این آلبوم هم همین ویژگی وجود داشت؟بله؛ بعضی وقتها بلند میشدم و میگفتم نمیتوانم؛ بیش از این نمیشود. آقای عظیمینژاد میگفتند انشالله میشود و فردا دوباره کار را آغاز میکردیم. آنقدر میخواندم تا شاید یک بیت آن مقبول درافتد. تصور کنید چه میزان باید برای یک آهنگ باید وقت گذاشت که ضبط یک آلبوم 12 آهنگی 3 سال زمان ببرد. حال نمیدانم چقدر در میان مردم مقبول افتاده است.
«ساقی سرمست» همانند «قطعهای از بهشت» ماندگار است و قطعا کسانی که این آلبوم را شنیدهاند طالب گوش کردن دوباره به آن هستند. قطعا این آلبوم نیز ماندگار میشود. راز این ماندگاری را در چه میدانید؟همانگونه که قبلا هم گفتم همواره کارهای مذهبی اینگونه است. اگر بگویم این کار را من انجام دادهام، اشتباه کردهام. امثال من بهانه هستیم. چاشنی، زینت و نمک کار از جای دیگر است. رمز ماندگای این آثار همان ائمه اطهار هستند.اما بسیارند خوانندگانی که برای ائمه اطهار آثاری ارائه کردهاند و ماندگار نشدهاند.گفته شما درست است. اما با این همه نمیتوانم بگویم که من کاری انجام دادهام. نمیشود گفت ما انسانهای خوب و بیگناهی هستیم که چنین میشود. یک وقت میبینید که امام حسین(ع) اثری را قبول میکند و کار در میان مردم پسنیده میشود. والا به قول شما آلبومهای مذهبی زیادند اما «ساقی سرمست» پس از 2 سال انتشار تازه شناخته شده و روی کار آمده است. این مهم است که کار یک بار مصرف نیست.یعنی شما با اینکه آلبومتان با سروصدا منتشر شود موافق نیستید؟سروصدایی که یک باره آغاز میشود، به بنبست میخورد و کار را یک بار مصرف میکند. مهم است که مردم به تدریج متوجه مفهوم کار شوند. مهم است که هر چقدر شما به آهنگ گوش دهید، تمایل بیشتری برای شنیدنش داشته باشید. کار حماسی است و همین آهنگ و شعرهای حماسی فرد را به سوی خود میکشاند. شما به آهنگ «مگر ای کربلا خاک بهشتی» گوش کنید. این ترانه انسان را به خود به سوی خود میکشاند و میبرد. میشود گفت چاشنی کار شما همینهاست. فضا به گونهای ترسیم میشود که شنونده را با خود تا انتها میبرد.اینجاست که امام حسین(ع) نظر دارد. اگر نظر ارباب نباشد با یک بار گوش کردن خسته میشوید و کار را کنار میگذارید. محمد اصفهانی در افتتاحیه این آلبوم گفت «هر چقدر گوش کنید تشنهتر میشوید». من خودم کار را در این حد نمیدانم اما دوستان معتقدند که آهنگهای آذری که در آن خواندهام هم بیتاثیر نبوده است. آهنگهای آذری خیلی خوب است منتها تعدادشان کم است.همان کم، لذتبخش است. این همه آن چیزی است که من از آهنگهایم دارم. من برای کسی نخواندهام تا دنیا را داشته باشم، همان که امام حسین(ع) قبول کند کافی است.
قبل از آغاز به کار توسل هم میکنید؟شما برای انجام هر کاری، اگر از عمق دل باشد و شیفته آن شوید موفق خواهید بود. وقتی میخواندم حس میکردم نزد امام حسین(ع) میخوانم بنابراین تلاش میکردم کارم کم و کسری نداشته باشد. هر چه در وجودم بود مصرف میکردم. میگویند از تو حرکت از خدا برکت؛ اگر حرکت کنی و به سمت و سوی امام حسین(ع) بروی، اگر نیمنگاهی هم به کارت شود، آن کار ماندگار میشود. یقین دارم «ساقی سرمست» از این درجه بالاتر هم میرود و حتی جوانان خارج از کشور را نیز شیفته خود میکندنگران ستاره شدن ترانههایتان نیستید. چطور بگویم. آهنگهای شما بیش از شما ستارهاند. یعنی کسی استاد کریمخانی را نمیشناسد اما همین که بگویی خواننده «ای حرمت ملجأ درماندگان» همه میدانند از چه سخن میگویی. در واقع نام شما پشت آهنگهایتان پنهان شده است. این روش تاحدودی مغایر روش خوانندگان امروزی است که به دنبال ستاره شدن هستند.باعث افتخار من است که نام من در کنار نام امام رضا(ع) آورده میشود؛ چه از این بالاتر. شما وقتی کالایی را به بازار عرضه میکنید باید نشان دهید که چند مرده حلاجید. اگر نتوانید کار خوبی به بازار ارائه دهید ستاره شدنتان چه اهمیتی دارد. من شوق شهرت را ندارم. من را با کسی میشناسند که زمین و زمان به آن احتیاج دارند؛ آقا علی بن موسی الرضا؛ عشق میکنم؛ اصلا مگر من که هستم؟خودتان هم در این کمرنگی بیتاثیر نبودید. کمتر به رسانه میآیید یا گفتوگو میکنید.دوست ندارم جلوی چشم باشم. برای «قطعهای از بهشت» پولی نگرفتم؛ چه دستمزی بهتر از این که هر کس آن را میشنود میگوید ما دگرگون شدیم؛ هر چه از خدا میخواهی به تو بدهد. این کلام، شعر، ترانه و در نهایت صداست که فرد را منقلب میکند. والا ترانههای مختلفی است که از رسانههای داخلی و خارجی پخش میشود. آیا چنین حسی ایجاد میشود؟ قطعا نه. چرا که این افراد به دنبال معنویت نرفته و نمیدانند در تونل معونیت چه خبر است. قرار نیست که من تا آخر زنده باشم. حداقل آن است که هر گاه بمیرم خوشحالم برای ارباب کاری کردهام که دستم را بگیرد. همان قطره اشکی که شنونده پس از شنیدن این آهنگها میریزد برای من کافی است.
برای انتخاب شعرها چه مراحلی را طی میکنید؟باور کنید در انتخاب شعرها هم ما دخیل نیستیم؛ آنجا هم بهانهایم. کتاب را باز میکنیم و خدا بر دلمان میاندازد که کدام را بخوانیم. برای آهنگ «قطعهای از بهشت» مثال بزنم. تمام شعرها را خوانده بودم و کار در نمیآمد. به آقای عظیمینژاد گفتم نمیشود و باید جمع کنیم. «قطعهای از بهشت» را از میان کلی کاغذ به صورت اتفاقی پیدا کردم. همان لحظه رویش آهنگ گذاشتم و خواندم و بعدها آقای عظیمینژاد آهنگ کار را تنظیم کرد. این کار من بود. نمیتوانم ادعا کنم که من اینگونه خواندهام چرا که منی وجود ندارد.آموزش هم دیدهاید؟خیر. همه خودجوش است. آنقدر گوش کردهام که یاد گرفتهام.همیشه میگویند آنچه فرد در بزرگسالی نشان میدهد ثمره سفرهای است که در بچگی پای آن نشسته است. کودکی شما چطور گذشت؟ کمی از خانوادهیتان بگویید.حرف درستی است؛ پدرم صدای خیلی خوبی داشت. پدر مادرم هم صدای خوبی داشتند. در واقع صدای ما ارثی و ژنتیکی است. از روزی که خودم را شناختم، پدر و مادرم یک لحظه از نمازشان غفلت نکردند. خاطرم هست یک روز پدرم نماز صبحش قضا شده بود بر سرش میزد و گریه میکرد که چرا مرا بیدار نکردید که من بدبخت شدم. اینگونه ما را با نان حلال بزرگ کردند. من هم از بچهگی به خواندن علاقه داشتم. آن زمان به رادیو و تلویزیون گوش میکردم؛ ادای خوانندهها را درمیآوردم و همیشه آرزویم این بود که روزی پیشرفت کنم و طوری بشود که من هم در گوشهای بخوانم و تشویقم کنند.همین هم شد؛ پس از آهنگ «قطعهای از بهشت» بر سر زبانها افتادید.بگذارید خاطرهای نقل کنم؛ قبل از انقلاب روزی به حرم امام رضا(ع) رفتم. صدای مرحوم ذبیحی میآمد که میخواند. خاطرم هست نگاهی به گنبد طلا کردم که یا امام رضا(ع)، میشود من هم روزی برایت بخوانم و مردم دور من جمع شوند؟
چند سال بعد این آرزو تحقق یافت؟45 سال بعد؛ آن زمان 16-17 ساله بودم و الان 62 سالم است.در خانواده کسی مشوق شما برای رسیدن به آرزویتان بود؟خیر، خودم علاقه داشتم و اینگونه نبود که کسی تشویقم کرده باشد. ما اهل تاکستان قزوینایم. در آنجا باغی داشتیم با درختهای زردآلو؛ در کودکی و نوجوانی هر روز یکی دو ساعت بالای درخت زردآلو باغمان میرفتم و میخواندم. هر چه شنیده بودم را تقلید میکردم. تقریبا از 7 سالگی تمرین داشتم. در ایام محرم هم در هیئت و دسته نوحه میخواندم. خاطرم هست همیشه تعزیهخوانها میگفتند این بچه قشنگ میخواند بیاید داخل. خدا انشاالله همه را عاقبت به خیر کند، من که نمیدانستم عاقبتم این میشود. عشق میکنم وقتی از این دنیا میروم نام امام حسین(ع) روی پیشانیام است و بگوییم «مُهری که به پیشانی ما خورده بخوانید، ای مردم عالم بشناسید و بدانید، ارباب حسین است».موسیقی شما به نوعی باقیات صالحاتتان شده است.من که از کارهای خودم خوشحالم وخوشحال میشوم بگویند بیا و بخوان. البته ممکن است جوانان خوششان نیاید اما معتقدم باید طوری کار کرد که ارباب حسین(ع) خوششان بیاید.آهنگی که خوب باشد به دل جوانها هم مینشیند. قطعا این طور است. البته باید در ابتدا شخصیت امام حسین(ع) را بشناسید. امام حسین(ع) شخصیتی نیست که بتوان آن را شکست. نمیشود گفت حسین. باید گفت امام حسین(ع)؛ اباعبدالله الحسین(ع)؛ پسر رسول خدا(ص). امام حسین(ع) کسی است که پیغمبر خدا به او علاقه ویژه داشت. روایت است که زمانی پیغمبر خدا در حال استراحت بودند و به ام سلمه گفتند نگذارید کسی داخل بیاید. امام حسین(ع) دوان دوان آمد و پرده را کنار زد. پیامبر(ص) گفت: حسین جان بیا. ام سلمه از نگاهی کرد و گفت: یا رسول الله ببخشید. پیامبر(ص) گفت: عیب ندارد؛ من گفته بودم اغیار نیایند نه حسینم: «مجلس از اغیار خالی، نی ز یار». امام حسین(ع) چنین شخصیتی است و با نوارهایی که صرفا «سین سین سین» میکنند نمیشود شخصیت امام حسین(ع) را گرامی داشت. تازگی هم ترانه بسیاری از مداحیها از ترانههای غربی میآید.خدا پدرت را بیامرزد. شما در «ساقی سرمست» یک آهنگ غربی دیدهاید؟ تمام ردیفها ایرانی است. مثلا من در یکی از کلیپها شعری خواندهام که بیات آن ترک است «با چه خضاب کردهای/ خون که حنا نمیشود»؛ آدم با این آهنگ دگرگون میشود. یا «ای ساقی سرمست ز پا افتاده/ دنبال لبت آب بقا افتاده/ مشک و علم و دست سه حرف عشقاند/ افسوس ز هم این سه جدا افتاده».
برای همین پرسیدم که شعرها را با چه معیاری انتخاب میکنید. چون شعرهای شما هم با مخاطب سخن میگوید. کار انتخاب شعرها را با آقای عظیمینژاد انجام میدادیم. با سادات اخوی که از مجریان تلویزیون است هم مشورت کردیم. ببینید شعر باید شعر باشد «گرد حرم دویدهام/ صفا و مروه دیدهام/ هیچ کجا برای من/ کربوبلا نمیشود». یا آهنگ جدیدی خواندهام که هیچ کس آن را نخوانده: «خیز و ای خفته به صحرا بنگر محمل زینب، ای عزیز دل زینب» هر کدام را اشک ریختم و خواندم. یک بار در استودیو به گریه افتادم. آریا گفت چه شد؟ گفتم نیم ساعت تعطیل کنید، میخواهم گریه کنم. «قضا به کربوبلا تا کشید زینب را/ قدر به قیمت هستی خرید زینب را/ نگو چرا ز حسیناش جدا نمیگردید/ خدا برای حسین آفرید زینب را»این شعر اشاره دارد به شرط ازدواج حضرت زینب(س).دقیقا. وقتی عبدالله جعفر، پسر جعفر طیار به خواستگاری آمد، امام علی(ع) فرمودند «دخترم شرطی دارد» و حضرت زینب(س) گفتند «جعفر من هر جا حسین میرود باید بروم». روایت است که حضرت زینب(س) 3 روز امام حسین(ع) را ندیده بودند. امام حسین(ع) به دیدن خواهر آمد و دید خواهر خواب است و آفتاب از پنجره به صورتش تابیده. خواست آفتاب حضرت زینب(س) را بیدار نکند، عبا را با دست مقابل آفتاب نگه داشت. حضرت زینب(س) که بیدار شدند گفتند «روزی تلافی میکنم». حال تصور کنید گودی قتلگاه، آفتاب بر صورت و زخمهای امام حسین(ع) میتابد، اما حضرت زینب(ع) میگوید «برادر چیزی ندارم سایهبانت کنم». کسی این چیزها را بشنود دیگر لهو و لعب نمیخواند. امام حسین(ع) سراپا عشق است «عشق اگر آید برد هوش دل فرزانه را/ دزد عاقل میکشد اول چراغ خانه را/ آنچه ما کردیم با خود هیچ نابینا نکرد/ در میان خانه گم کردیم صاحب خانه را» با به بعد اقتصادی کار فکر نمیکنید؟تا این لحظه 2 ریال از فروش «ساقی سرمست» پول نگرفتهام. اگر کسی میخواهد ضبط کند خیر پدر و مادرش شود. خدا را شاهد میگیرم برای 3 سال کار و خواندن 12 آهنگ هم فقط 10 میلیون تومان پول گرفتم. این در شرایطی است که برای یک مداحی شاید چنین مبلغی دریافت کنم.پس ضبط آلبوم بیشتر برای دلتان است تا کسب درآمد.راستش با خودم گفتم کاری انجام دهم که جوانان گوش کنند و پس از آن بگویند اگر این نوحه است آن آهنگهای «سین سین» که بقیه میخوانند چیست؟ «مستان همه افتاده و ساقی نمانده/ یک گل برای باغبان باقی نمانده/ صحرا همه گلگون شده/ هر بلبلی دلخون شده/ مظلوم حسینم»
البته خوشحالم که این سختگیری مانع ادامه کارتان نشده و شنیدهام که میخواهید آلبومی برای امام رضا(ع) منتشر کنید. اگر ممکن است کمی از آن آلبوم بگویید.آهنگی برای این آلبوم خواندهام که با میلیاردها تومان عوض نمیکنم «حتی سکوت در حرم تو عبادت است». شهریار میگوید تلاش کن اسمت که میآید برایت رحمت بفرستند. در دنیا چیزی که از تو میماند یک اسم است. این کار را هم با آقای عظیمینژاد انجام میدهم. یکی دو قطعه را خواندهام. منتها قرار است بعد از محرم و صفر کار اصلی را شروع کنیم و 10 قطعه دیگر هم بخوانم که در مجموع 12 کلیپ شود؛ چند قطعه برای امام رضا(ع) و چند قطعه برای حضرت صاحب الامر، امام زمان(عج).منتظر شنیدن آلبوم جدیدتان هستم. هر چه باشد آهنگهای شما باعث سبکی روح میشود و گویی انسان را به اوج میبرد.معنویت، انسان را تقویت میکنند. مانند اینکه آمپول تقویتی بزنید. بگذارید برایتان خاطرهای بگویم. وفات حضرت زینب(س) بود. نزدیک حسینیه که شدم دیدم رمقی در وجودم نیست. انگار کنید که یک ماه نخوابیده باشید. فشارم را گرفتند و گفتند فشارت خوب است. گوشهای نشستم و زیر لب نوحه «روز عاشورا به دور خیمهها خطی کشید/ کودکان را گفت اینجا پادگان زینب است» را برای خودم خواندم. پس از آن گویی وجود آتش گرفت انرژی به من برگشت. باور کنید آن شب یک ساعت و بیست دقیقه تمام، خواندم. برای پذیرش حضور در مراسم مداحی شرایط خاصی دارید؛ مثل پول و جمعیت زیاد و حضور افراد خاص؟نه؛ آنطور نیست که جای مشخصی باشد یا جمعیت زیاد باشد. من جایی میروم که خریدار باشد. قبل از پولش و قبل از مادیاتش، قبل از شهرتش، جایی میروم که 2 نفر باشند ولی بفهمند من چه میخوانم. شرط، فهمیدن و درک کردن است. کسالتان چه؟ آنطور که گفتید شرایط جسمی خوبی ندارید.وقتی میخوانم اصلا هیچ چیز نمیفهمم. همه دردهایم محو میشود. نمیخواهم از خودم تعریف کنم. اما من از عمق وجود برای امام حسین(ع) میخوانم. دکوری نمیتوانم گریه کنم و شبیه گریهکنها شوم. گریهام بیاید و اشکم سرازیر شود، میگریم.
شما نه مداح هستید نه خواننده، سبک جدیدی را آوردهاید که در میان این 2 است. باید بگویم که این را هم من اختراع نکردم؛ من خودم را به کسی دیگر میسپارم. میخوانم اما تکیهام جای دیگر است. اگر انسان خودپسند و از خودراضی نباشد همه چیزش درست میشود. اگر بخواهی بگویی من در این مجلس قیامت میکنم، هیچ کاری انجام نمیشود و فقط شرمندگی باقی میماند. من میگویم یا امام حسین(ع) خودت میدانی که من چیزی نیستم، دست من را بگیر. البته ادعا نمیکنم امام حسین(ع) را شناختم، شاید اصلا لیاقت خواندن هم نداشته باشم ، اما هر موقع خواندهام، فقط برای خودشان بوده است. این کار را نکردم که فلان وزیر یا نماینده مجلس یا شخصیت بازاری که در مراسم است لذت ببرد. اگر به من بگویند این یک تار موی امام حسین(ع) است، زندگیت را رها کن، قطعا آن مو را میگذارم میان کفنم و میگویم این مرا بس است. زندگی چه ارزشی دارد. در اسلام نه سگبازی هست نه عرق خوری نه عیاشی و نه حرمسرا. این است که کسی که طرف امام حسین(ع) میرود حداقل باید یک در هزار به او شبیه باشد. نمیگوییم خودش باشد، کسی نمیتواند در خلقت با امام حسین(ع) برابری کند. اما وقتی ما کسی را ارباب قرار دادیم، باید ببینیم ارباب چکار کرده ما همان کار را بکنیم. از کسی هم باکی ندارم و پیش خودشان هم میگویم؛ سینهزنیهای این روزگار را 2 ریال هم قبول ندارم. مردم ظاهری از کنار کار رد میشوند و آثار مثل غذای یک بار مصرفی شدهاند که به سرعت به سطل آشغال میافتند. از مراسم خارج میشود یادش میرود آن آقا چه میخواند. فرق شما و این دسته از افراد انتخاب است. کسی که برای تجهیزات صوتی 500 میلیون تومان هزینه میکنند تا همان «حسین» گفتنها چند بار تکرار شود، با شما که برای یک آهنگ 4 ماه وقت میگذارید متفاوت است.شنیدهام برخی از دوستان آلبومشان را تا 800 میلیون تومان فروختهاند. عشق من اینها نیست. لذت من این است که از خودم یادگاریهایی چون «قطعهای از بهشت»، «نجوای عاشورا» و «ساقی سرمست» را به جا گذاشتهام. همین برای جد و آباد ما بس است. پول شخصیت نمیآورد. برخی از رفقای ما انگشتر چهل میلیون تومانی در دست دارند و با من به مراسم مداحی میآیند. فکر میکنید به کدام یک از ما دو نفر بیشتر توجه میشود؟ امام حسین(ع) بالاتر از میلیارد، الماس و طلاست و من ارباب را به هیچ چیز عوض نمیکنم.
منبع : سایت خبری نامه نیوز